معنی فارسی sleeked

B1

به معنای صیقلی کردن یا صاف کردن چیزی برای ظاهری جذابتر و بهینه‌تر.

To make something sleek; to smooth out or polish for a refined appearance.

verb
معنی(verb):

To make smooth or glossy; to polish or cause to be attractive.

example
معنی(example):

خودرو برای بهبود طراحی آیرودینامیکی خود، صیقل داده شد.

مثال:

The car was sleeked to enhance its aerodynamic design.

معنی(example):

او موهایش را با ژل صیقل داد تا ظاهری شیک داشته باشد.

مثال:

He sleeked his hair back with gel for a polished look.

معنی فارسی کلمه sleeked

: معنی sleeked به فارسی

به معنای صیقلی کردن یا صاف کردن چیزی برای ظاهری جذابتر و بهینه‌تر.