معنی فارسی sleekened

B1

حالت باریک و منظم به خود گرفتن یا یافتن.

Made smooth and glossy; refined.

example
معنی(example):

مدل جدید دارای ویژگی‌های باریک و زیبا است که برای مشتریان جذاب است.

مثال:

The new model has sleekened features that appeal to customers.

معنی(example):

موهای او پس از استفاده از نرم‌کننده جدید نازک‌تر شد.

مثال:

Her hair sleekened after using the new conditioner.

معنی فارسی کلمه sleekened

: معنی sleekened به فارسی

حالت باریک و منظم به خود گرفتن یا یافتن.