معنی فارسی sleepered
B1خوابیدن به طور موقت، معمولاً در موقعیتهای نامناسب یا در زمانهای غیرمنتظره.
To fall asleep briefly, often unintentionally or unexpectedly.
- VERB
example
معنی(example):
او در طول سخنرانی طولانی خوابش برد.
مثال:
He sleepered during the long lecture.
معنی(example):
او در طول سفر قطار به خانه خوابش برد.
مثال:
She sleepered on the train ride home.
معنی فارسی کلمه sleepered
:
خوابیدن به طور موقت، معمولاً در موقعیتهای نامناسب یا در زمانهای غیرمنتظره.