معنی فارسی sleighed
B1حرکت کردن با استفاده از سلی، به ویژه در شرایط برفی.
To traverse or travel using a sleigh, especially in snowy conditions.
- verb
verb
معنی(verb):
To ride or drive a sleigh.
example
معنی(example):
آنها به راحتی از روی تپههای پوشیده از برف گذشتند.
مثال:
They sleighed through the snow-covered hills effortlessly.
معنی(example):
در فیلم، بابا نوئل در آسمان با سلی حرکت کرد و هدایا را تحویل داد.
مثال:
In the movie, Santa sleighed across the sky delivering gifts.
معنی فارسی کلمه sleighed
:
حرکت کردن با استفاده از سلی، به ویژه در شرایط برفی.