معنی فارسی slippered
B1پوشیده با دمپایی، اشاره به حالتی دارد که در آن فرد دمپایی به پا دارد و احساس راحتی میکند.
Wearing slippers, suggesting a state of comfort or relaxation.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To spank with a plimsoll as corporal punishment.
adjective
معنی(adjective):
Wearing slippers.
مثال:
Her slippered feet padded across the carpet.
example
معنی(example):
او دمپایی پوشیده و آماده یک شب گرم و راحت بود.
مثال:
He was slippered and ready for a cozy evening.
معنی(example):
میهمانان دمپایی پوشیده از مهماننوازی لذت بردند.
مثال:
The slippered guests enjoyed the hospitality.
معنی فارسی کلمه slippered
:
پوشیده با دمپایی، اشاره به حالتی دارد که در آن فرد دمپایی به پا دارد و احساس راحتی میکند.