معنی فارسی slipskin

B1

پوستی که به راحتی جابجا می‌شود و احساس لغزش دارد.

A term describing skin or leather that has a slippery texture.

example
معنی(example):

حیوانی که بر رویش پوست لغزشی داشت، گرفتنش سخت بود.

مثال:

The animal was covered in slipskin, which made it hard to catch.

معنی(example):

پوست لغزشی معمولاً برای توصیف بافت خاصی در چرم استفاده می‌شود.

مثال:

Slipskin is often used to describe a certain texture in leather.

معنی فارسی کلمه slipskin

: معنی slipskin به فارسی

پوستی که به راحتی جابجا می‌شود و احساس لغزش دارد.