معنی فارسی sliptopped
B1ظرف یا چیزی که بالای آن به گونهای طراحی شده باشد که به راحتی باز و بسته شود.
Sliptopped refers to a design where the top part easily slips on or off for accessibility.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کیک با رویهی لغزنده به زیبایی تزئین شده بود.
مثال:
The sliptopped cake was decorated beautifully.
معنی(example):
او یک ظرف با رویهی لغزنده برای ذخیرهسازی آسان خرید.
مثال:
She bought a sliptopped container for easy storage.
معنی فارسی کلمه sliptopped
:
ظرف یا چیزی که بالای آن به گونهای طراحی شده باشد که به راحتی باز و بسته شود.