معنی فارسی slivery
B2اسلیوری به معنای نازک و درخشان یا باریک و لطیف است.
Thin, shiny, and somewhat delicate in appearance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رشتههای نازک ابریشم در نور میدرخشیدند.
مثال:
The slivery threads of silk shimmered in the light.
معنی(example):
لباس او کیفیت نازکی داشت که آن را درخشان میکرد.
مثال:
Her dress had a slivery quality that made it shine.
معنی فارسی کلمه slivery
:
اسلیوری به معنای نازک و درخشان یا باریک و لطیف است.