معنی فارسی slodge

B1

شلوغی به ماده یا ذره‌ای چسبنده و نامنظم اشاره دارد.

A sticky or messy substance that can be found on surfaces or floors.

example
معنی(example):

شلوغی روی زمین باید تمیز شود.

مثال:

The slodge on the floor needs to be cleaned up.

معنی(example):

او روی شلوغی لیز خورد و سقوط کرد.

مثال:

He slipped on the slodge and fell.

معنی فارسی کلمه slodge

: معنی slodge به فارسی

شلوغی به ماده یا ذره‌ای چسبنده و نامنظم اشاره دارد.