معنی فارسی slouchy

B1

کج، به چیزی گفته می‌شود که به طور غیررسمی و راحت طراحی شده است.

Describing a relaxed or loose fit that is comfortable.

adjective
معنی(adjective):

Given to slouching.

مثال:

His slouchy posture led to back problems.

example
معنی(example):

او یک ژاکت کج پوشید که بسیار راحت بود.

مثال:

He wore a slouchy sweater that was very comfortable.

معنی(example):

شلوارهای کج برای استراحت در خانه بسیار مناسب هستند.

مثال:

The slouchy pants are perfect for relaxing at home.

معنی فارسی کلمه slouchy

: معنی slouchy به فارسی

کج، به چیزی گفته می‌شود که به طور غیررسمی و راحت طراحی شده است.