معنی فارسی sloush
B1صدای مایعات یا مواد نرم و چسبناکی که بر اثر حرکت ایجاد میشود.
A slushy sound produced when walking through wet surfaces or soft substances.
- NOUN
example
معنی(example):
صدای لزج در حینی که او از چمن مرطوب عبور میکرد، طنینانداز شد.
مثال:
The sound of sloush echoed as he walked through the wet grass.
معنی(example):
میتوانستم صدای لزج آبهای جوشیده زیر پایم را بشنوم.
مثال:
I could hear the sloush of puddles under my feet.
معنی فارسی کلمه sloush
:
صدای مایعات یا مواد نرم و چسبناکی که بر اثر حرکت ایجاد میشود.