معنی فارسی slow-going

B1

به معنی پیشرفت آهسته و به تدریج در یک کار یا فعالیت.

Progressing or happening at a slow pace.

example
معنی(example):

پروژه به آرامی پیش می‌رود، اما ما در حال پیشرفت هستیم.

مثال:

The project is slow-going, but we are making progress.

معنی(example):

یادگیری یک زبان جدید فرایند آهسته‌ای است.

مثال:

It's a slow-going process to learn a new language.

معنی فارسی کلمه slow-going

: معنی slow-going به فارسی

به معنی پیشرفت آهسته و به تدریج در یک کار یا فعالیت.