معنی فارسی slowheaded

B1

کُندسر، کسی که به سرعت نمی‌تواند چیزها را بفهمد یا یاد بگیرد.

Slow at grasping ideas or concepts; not quick to understand.

example
معنی(example):

او یک یادگیرنده کُندسر است و برای درک نیاز به زمان دارد.

مثال:

He is a slowheaded learner, taking time to understand.

معنی(example):

روش تفکر کُندسر او می‌تواند ناامیدکننده باشد.

مثال:

Her slowheaded way of thinking can be frustrating.

معنی فارسی کلمه slowheaded

: معنی slowheaded به فارسی

کُندسر، کسی که به سرعت نمی‌تواند چیزها را بفهمد یا یاد بگیرد.