معنی فارسی sludginess

B1

همانند معانی بالا، حالتی که چیزی چسبناک و غلیظ است.

The quality of being sludgy; thickness or stickiness.

example
معنی(example):

غلظت لجن‌مالی این مخلوط کار کردن با آن را دشوار کرد.

مثال:

The sludginess of the mixture made it difficult to work with.

معنی(example):

من غلظت لجن‌مالی این سس را دوست ندارم.

مثال:

I don't like the sludginess of this sauce.

معنی فارسی کلمه sludginess

: معنی sludginess به فارسی

همانند معانی بالا، حالتی که چیزی چسبناک و غلیظ است.