معنی فارسی slumward

B1

به سمت محله‌های فقیرنشین حرکت کردن یا متاثر از محله‌های فقیرنشین.

Moving or directed toward a slum area.

example
معنی(example):

این خانواده به سمت محله‌های فقیرنشین نقل‌مکان کردند تا خانه‌های ارزان‌تری پیدا کنند.

مثال:

The family moved slumward in search of cheaper housing.

معنی(example):

او به روندهایی که توسعه را به سمت محله‌های فقیرنشین می‌برد، توجه کرد.

مثال:

He noticed the trends pushing the development slumward.

معنی فارسی کلمه slumward

: معنی slumward به فارسی

به سمت محله‌های فقیرنشین حرکت کردن یا متاثر از محله‌های فقیرنشین.