معنی فارسی slushily

B1

به طرز گل‌مانند یا خمیری، به ویژه در مورد مواد یا حرکت در مایعات.

In a manner that is thick or mixture-like, often referring to movement or texture.

example
معنی(example):

برف به صورت گل‌مانند در زیر نور گرم خورشید ذوب می‌شد.

مثال:

The snow was slushily melting in the warm sun.

معنی(example):

او پس از باران به صورت گل‌مانند از روی چاله‌ها عبور کرد.

مثال:

She walked slushily through the puddles after the rain.

معنی فارسی کلمه slushily

: معنی slushily به فارسی

به طرز گل‌مانند یا خمیری، به ویژه در مورد مواد یا حرکت در مایعات.