معنی فارسی slyly

B1 /ˈslaɪli/

به طور زیرکانه و فریبنده، به شیوه‌ای که نشان‌دهنده فریبکاری یا ذکاوت است.

In a cunning or deceitful manner, indicating craftiness.

adverb
معنی(adverb):

In a sly manner, cunningly.

example
معنی(example):

او به صورت زیرکانه‌ای لبخند زد و به راز خود اشاره کرد.

مثال:

She smiled slyly, hinting at her secret.

معنی(example):

او به صورت زیرکانه از جواب دادن به سوال در مورد محل قرارش اجتناب کرد.

مثال:

He slyly avoided the question about his whereabouts.

معنی فارسی کلمه slyly

: معنی slyly به فارسی

به طور زیرکانه و فریبنده، به شیوه‌ای که نشان‌دهنده فریبکاری یا ذکاوت است.