معنی فارسی smack-talked
B1صحبت کردنی که به صورت کنایهآمیز و توهینآمیز انجام میشود.
Past tense of smack-talk; to have spoken in a sarcastic or insulting manner.
- VERB
example
معنی(example):
او با صحبتهای کنایهآمیز خود به پیروزی رسید.
مثال:
She smack-talked her way to victory.
معنی(example):
او همیشه در مسابقاتش صحبتهای کنایهآمیز میکرد.
مثال:
He always smack-talked during his matches.
معنی فارسی کلمه smack-talked
:
صحبت کردنی که به صورت کنایهآمیز و توهینآمیز انجام میشود.