معنی فارسی smash-2/smash-2

B1

شکستن به معنای ضربه زدن یا نابود کردن چیزی به طرز شدید، معمولاً با نیروی زیاد.

To break something violently or to strike something with great force.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت که کامپیوتر قدیمی را با چکش بشکند.

مثال:

He decided to smash the old computer with a hammer.

معنی(example):

امواج در هنگام طوفان به صخره‌ها برخورد می‌کردند.

مثال:

The waves would smash against the rocks during the storm.

معنی فارسی کلمه smash-2/smash-2

:

شکستن به معنای ضربه زدن یا نابود کردن چیزی به طرز شدید، معمولاً با نیروی زیاد.