معنی فارسی smeary
B1به حالتی از رنگ یا ماده اطلاق میشود که هنگام تماس با سطح، ردی کثیف یا نامنظم باقی بگذارد.
Having a smudged or blurred appearance, often used to describe paint or print.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رنگ آغشته تأثیر زیبای امپرسیونیستی ایجاد کرد.
مثال:
The smeary paint created a beautiful impressionistic effect.
معنی(example):
رنگهای بدنه کثیف روی شیشه نشاندهنده این بود که کسی آن را لمس کرده است.
مثال:
The smeary fingerprints on the glass showed signs of someone touching it.
معنی فارسی کلمه smeary
:
به حالتی از رنگ یا ماده اطلاق میشود که هنگام تماس با سطح، ردی کثیف یا نامنظم باقی بگذارد.