معنی فارسی smell a rat
B2 /ˈsmɛl ə ˈɹæt/احساس کردن که در شرایطی یک حیله یا فریب وجود دارد.
To suspect that something is wrong or that someone is being dishonest.
- verb
verb
معنی(verb):
To sense something suspicious.
example
معنی(example):
به نظرم چیزی اشتباه است؛ بو میزنم یک موش.
مثال:
I think there's something wrong; I smell a rat.
معنی(example):
زمانی که او به طرز مشکوکی رفتار کرد، او شروع به بوییدن یک موش کرد.
مثال:
When he acted suspiciously, she began to smell a rat.
معنی فارسی کلمه smell a rat
:
احساس کردن که در شرایطی یک حیله یا فریب وجود دارد.