معنی فارسی smicket

B1

نوعی شوخی یا لودگی که در حین بازی یا فعالیت‌های غیررسمی رخ می‌دهد.

A form of jest or playful banter that occurs during games or informal activities.

example
معنی(example):

کودک در حین بازی با اسباب بازی‌هایش یک شوخی کرد.

مثال:

The child made a smicket while playing with his toys.

معنی(example):

او در حین بازی شوخی او را سرگرم‌کننده یافت.

مثال:

She found his smicket amusing during the game.

معنی فارسی کلمه smicket

: معنی smicket به فارسی

نوعی شوخی یا لودگی که در حین بازی یا فعالیت‌های غیررسمی رخ می‌دهد.