معنی فارسی smirches

B1

لکه‌دار کردن، آسیب زدن به اعتبار و شهرت یک فرد یا چیز با حرف یا عمل نادرست و ناپسند.

To make dirty or tarnished, especially in terms of reputation or character.

verb
معنی(verb):

To dirty; to make dirty.

معنی(verb):

To harm the reputation of; to smear or slander.

example
معنی(example):

شهرت هنرمند با اتهام‌های نادرست لکه‌دار شد.

مثال:

The artist's reputation was smirched by false accusations.

معنی(example):

لکه‌ها روی شخصیت یک فرد می‌توانند سال‌ها زمان ببرند تا اصلاح شوند.

مثال:

Smirches on one's character can take years to repair.

معنی فارسی کلمه smirches

: معنی smirches به فارسی

لکه‌دار کردن، آسیب زدن به اعتبار و شهرت یک فرد یا چیز با حرف یا عمل نادرست و ناپسند.