معنی فارسی smithereen

B2

تکه‌های بسیار کوچک یا خرد شده، به ویژه در زمینه شکستن یا خراب شدن یک شی.

A small fragment or piece of something, typically used to refer to something that has been violently broken.

example
معنی(example):

گلدان روی زمین به تکه‌های کوچک خورد.

مثال:

The vase shattered into smithereens on the floor.

معنی(example):

او آنقدر عصبانی بود که نقشه‌هایش به تکه‌های کوچک در آمد.

مثال:

He was so angry that his plans fell apart into smithereens.

معنی فارسی کلمه smithereen

: معنی smithereen به فارسی

تکه‌های بسیار کوچک یا خرد شده، به ویژه در زمینه شکستن یا خراب شدن یک شی.