معنی فارسی smooth-talked
B1با زبانی نرم و قانعکننده صحبت کردن برای دستیابی به هدف خاص.
To persuade someone or gain favor through charming or flattery in conversation.
- verb
verb
معنی(verb):
To speak glibly and persuasively; to persuade with smooth talk.
example
معنی(example):
او با صحبتهای نرم و شیرین خود توانست ترفیع بگیرد.
مثال:
He smooth-talked his way into getting a promotion.
معنی(example):
او با صحبتهای نرم و شیرین خود دوستانش را ترغیب کرد که به او پول قرض بدهند.
مثال:
She smooth-talked her friends into lending her money.
معنی فارسی کلمه smooth-talked
:
با زبانی نرم و قانعکننده صحبت کردن برای دستیابی به هدف خاص.