معنی فارسی smouse

B1

شخصی که از چرب زبانی برای جلب نظر دیگران استفاده می‌کند.

A person who employs smooth talking or flattery to gain favor.

example
معنی(example):

به او اعتماد نکنید؛ او فقط یک چرب زبان است.

مثال:

Don't trust him; he's just a smouse.

معنی(example):

چرب زبان گروه اغلب مردم را به نفع خود جذب می‌کند.

مثال:

The smouse of the group often gets people on their side.

معنی فارسی کلمه smouse

: معنی smouse به فارسی

شخصی که از چرب زبانی برای جلب نظر دیگران استفاده می‌کند.