معنی فارسی snaillike

B2

مشابه حلزون، به طور خاص در اشاره به شکل یا الگو.

Resembling or characteristic of a snail, particularly in form.

example
معنی(example):

طراحی مشابه حلزون از پله‌های مارپیچی منحصر به فرد بود.

مثال:

The snaillike design of the spiral staircase was unique.

معنی(example):

او از الگوی مشابه حلزون بر روی صدف‌هایی که جمع‌آوری کرده بود، قدردانی کرد.

مثال:

She appreciated the snaillike pattern on the shells she collected.

معنی فارسی کلمه snaillike

: معنی snaillike به فارسی

مشابه حلزون، به طور خاص در اشاره به شکل یا الگو.