معنی فارسی snakewise

B1

عاقلانه و محتاطانه، به شیوه‌ای که نشان‌دهنده توجه به خطرات ممکن در مورد مارها باشد.

In a manner that shows caution and awareness related to snakes.

example
معنی(example):

راهنما به‌طور عاقلانه‌ای خطاب به ما درباره مارهای نزدیک هشدار داد.

مثال:

The guide spoke snakewise to warn us of the nearby snakes.

معنی(example):

او به‌طور محتاطانه‌ای حرکت کرد و از چمن‌های بلند دوری کرد.

مثال:

She moved snakewise, carefully avoiding the tall grass.

معنی فارسی کلمه snakewise

: معنی snakewise به فارسی

عاقلانه و محتاطانه، به شیوه‌ای که نشان‌دهنده توجه به خطرات ممکن در مورد مارها باشد.