معنی فارسی snap-out-of-it
B1فکری یا احساسی منفی را کنار گذاشتن و به حالت معمول برگرداندن، به نوعی به خود آمدن و تغییر روحیه دادن.
To suddenly stop being in a negative state of mind and return to a more positive or normal state.
- IDIOM
example
معنی(example):
او به او گفت که از این حالت بیرون بیاید و دوباره از زندگی لذت ببرد.
مثال:
She told him to snap out of it and start enjoying life again.
معنی(example):
بعد از یک صحبت طولانی، او بالاخره از این وضعیت بیرون آمد و بهتر شد.
مثال:
After a long talk, he finally snapped out of it and felt better.
معنی فارسی کلمه snap-out-of-it
:
فکری یا احساسی منفی را کنار گذاشتن و به حالت معمول برگرداندن، به نوعی به خود آمدن و تغییر روحیه دادن.