معنی فارسی snappily

B1

به طور سریع و مختصر، به ویژه در صحبت یا عمل.

In a quick and concise manner, often referring to speech or action.

example
معنی(example):

او با سرعت و به طور مختصر به سوالات پاسخ داد.

مثال:

He answered the questions snappily.

معنی(example):

ارائه به طور مختصر و سریع ارائه شد و توجه همه را جلب کرد.

مثال:

The presentation was delivered snappily, keeping everyone's attention.

معنی فارسی کلمه snappily

: معنی snappily به فارسی

به طور سریع و مختصر، به ویژه در صحبت یا عمل.