معنی فارسی snarlingly

B1

به طور خشمگین و تهدیدآمیز، معمولاً در مورد حیوانات یا انسان‌هایی که در حال نشان دادن خشم و خصومت هستند.

In a manner that expresses anger or hostility, often used to describe aggressive behavior.

example
معنی(example):

سگ به طور خشمگین به مهاجم پارس کرد.

مثال:

The dog barked snarlingly at the intruder.

معنی(example):

او به طرز خشمگینانه ای از پذیرش شرایط امتناع کرد.

مثال:

She snarlingly refused to accept the terms.

معنی فارسی کلمه snarlingly

: معنی snarlingly به فارسی

به طور خشمگین و تهدیدآمیز، معمولاً در مورد حیوانات یا انسان‌هایی که در حال نشان دادن خشم و خصومت هستند.