معنی فارسی snatch-

B1

عمل برداشتن یا گرفتن چیزی به سریع و ناگهانی.

To quickly take something from someone, often in a sudden manner.

example
معنی(example):

او سعی کرد کتاب را از دستان او بگیرد.

مثال:

He tried to snatch the book from her hands.

معنی(example):

اسباب‌بازی را از برادر خود نگیرید.

مثال:

Don’t snatch the toy from your brother.

معنی فارسی کلمه snatch-

: معنی snatch- به فارسی

عمل برداشتن یا گرفتن چیزی به سریع و ناگهانی.