معنی فارسی sneakily
B1به شیوهای پنهانی یا غیر قابل توجه.
In a secretive or stealthy manner.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a sneaky manner.
example
معنی(example):
او به آرامی یک بیسکویت از شیشه برداشت.
مثال:
She sneakily took a cookie from the jar.
معنی(example):
او به طور مخفیانه یادداشت را به دوستش داد.
مثال:
He sneakily passed the note to his friend.
معنی فارسی کلمه sneakily
:
به شیوهای پنهانی یا غیر قابل توجه.