معنی فارسی snelled
B1فعل مرتبط با نصب قلاب بر روی نخ ماهیگیری برای آماده کردن تجهیزات.
The past tense of snell; to attach hooks to fishing lines.
- verb
verb
معنی(verb):
To tie a hook to the end of a fishing line with a snell knot.
مثال:
Can you show me how to snell a hook?
example
معنی(example):
او خط ماهیگیری را برای آماده شدن برای مسابقه تله کرد.
مثال:
He snelled the fishing line to prepare for the competition.
معنی(example):
پس از اینکه قلابها را تله کرد، او آماده ماهیگیری بود.
مثال:
After snelled the hooks, he was ready to fish.
معنی فارسی کلمه snelled
:
فعل مرتبط با نصب قلاب بر روی نخ ماهیگیری برای آماده کردن تجهیزات.