معنی فارسی snibbing

B1

سنب‌کردن، فرایند قفل کردن یا بسته نگه‌داشتن یک شی برای جلوگیری از ورود چیزهایی مانند هوای سرد.

The act of securing or fastening something, typically to close it off against external elements.

verb
معنی(verb):

To latch (a door, window etc.).

example
معنی(example):

سنب‌کردن پنجره کمک می‌کند تا هوای سرد وارد نشود.

مثال:

Snibbing the window helps keep out the cold air.

معنی(example):

فرایند سنب‌کردن برای حفظ گرما در زمستان ضروری است.

مثال:

The snibbing process is essential for maintaining warmth in winter.

معنی فارسی کلمه snibbing

: معنی snibbing به فارسی

سنب‌کردن، فرایند قفل کردن یا بسته نگه‌داشتن یک شی برای جلوگیری از ورود چیزهایی مانند هوای سرد.