معنی فارسی snibble

B1

سنبل، به معنای کم کم و به آرامی خوردن یا گاز زدن.

To nibble or eat gently or slowly.

example
معنی(example):

گربه شروع به سنبل زدن غذا کرد.

مثال:

The cat started to snibble on the food.

معنی(example):

او دوست دارد تنقلاتش را آرام سنبل بزند.

مثال:

He likes to snibble his snacks quietly.

معنی فارسی کلمه snibble

: معنی snibble به فارسی

سنبل، به معنای کم کم و به آرامی خوردن یا گاز زدن.