معنی فارسی snitchy

B1

گزارشی، به کسی گفته می‌شود که به طور مکرر دیگران را به خطر می‌اندازد یا گزارش می‌دهد.

Tending to inform on others; characterized by snitching.

adjective
معنی(adjective):

Characteristic of snitches or snitching; tell-tale

معنی(adjective):

Irritable; ill-tempered

example
معنی(example):

رفتار گزارشی او باعث شد که محبوب نباشد.

مثال:

Her snitchy behavior made her unpopular.

معنی(example):

همه به دلیل رفتار گزارشی او از او دوری کردند.

مثال:

Everyone avoided him because he was so snitchy.

معنی فارسی کلمه snitchy

: معنی snitchy به فارسی

گزارشی، به کسی گفته می‌شود که به طور مکرر دیگران را به خطر می‌اندازد یا گزارش می‌دهد.