معنی فارسی snog

A2

بوسه، به ویژه بوسه‌ای که با اشتیاق و صمیمت انجام می‌شود.

To kiss someone in a loving or affectionate manner.

noun
معنی(noun):

A passionate kiss.

verb
معنی(verb):

To kiss passionately.

example
معنی(example):

آنها قبل از خداحافظی یک بوسه سریع داشتند.

مثال:

They shared a quick snog before saying goodbye.

معنی(example):

در فیلم، دو شخصیت بالاخره یک بوسه دارند.

مثال:

In the movie, the two characters finally have a snog.

معنی فارسی کلمه snog

: معنی snog به فارسی

بوسه، به ویژه بوسه‌ای که با اشتیاق و صمیمت انجام می‌شود.