معنی فارسی snoozes
B1به حالت خواب کوتاه و غیررسمی اشاره دارد که معمولاً در مواقعی اتفاق می‌افتد که فرد خسته است.
To sleep lightly, especially for a short period.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A brief period of sleep; a nap.
مثال:
The cat enjoys taking a snooze on a sunny windowsill.
معنی(noun):
The snooze button on an alarm clock.
معنی(noun):
Something boring.
مثال:
The whole movie was a snooze.
verb
معنی(verb):
To sleep, especially briefly; to nap, doze.
مثال:
The boss caught him snoozing at his desk.
معنی(verb):
To pause; to postpone for a short while.
example
معنی(example):
بعد از ناهار، او معمولاً روی مبل چرت می‌زند.
مثال:
After lunch, he often snoozes on the couch.
معنی(example):
او در حین تماشای برنامه‌های تلویزیونی محبوبش چرت می‌زند.
مثال:
She snoozes through her favorite TV shows.
معنی فارسی کلمه snoozes
:
به حالت خواب کوتاه و غیررسمی اشاره دارد که معمولاً در مواقعی اتفاق می‌افتد که فرد خسته است.
