معنی فارسی snooziest
B1سختی و عدم تمایل به فعالیت، در اینجا به معنای خوابآلودگی است.
The state of being very sleepy or drowsy.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این صندلی خوابآلودترین در اتاق است.
مثال:
This chair is the snooziest in the room.
معنی(example):
بعد از سخنرانی طولانی، احساس خوابآلودگی کردم.
مثال:
After the long lecture, I felt the snooziest.
معنی فارسی کلمه snooziest
:
سختی و عدم تمایل به فعالیت، در اینجا به معنای خوابآلودگی است.