معنی فارسی snowberry
B1زغالاخته برفی، نوعی میوه کوچک و سفید با طعم ملایم که معمولاً در فصلهای سرد تولید میشود.
Small, white berries that grow on certain shrubs, often eaten by birds.
- noun
noun
معنی(noun):
A shrub bearing white berries:
معنی(noun):
The fruit of shrubs of these genera.
example
معنی(example):
زغالاختههای برفی میوههای سفید کوچکی هستند که روی بوتهها رشد میکنند.
مثال:
Snowberries are small white fruits that grow on shrubs.
معنی(example):
پرندگان دوست دارند در پاییز زغالاختههای برفی بخورند.
مثال:
The birds love to eat snowberries in the fall.
معنی فارسی کلمه snowberry
:
زغالاخته برفی، نوعی میوه کوچک و سفید با طعم ملایم که معمولاً در فصلهای سرد تولید میشود.