معنی فارسی snowboard

B1 /ˈsnoʊˌbɔɹd/

تخته‌برف وسیله‌ای است که برای اسکی روی برف استفاده می‌شود و معمولاً سطحی باریک و بلند دارد.

A board used for snowboarding, typically designed for gliding over snow.

noun
معنی(noun):

A board, somewhat like a broad ski, or a very long skateboard with no wheels, used in the sport of snowboarding.

verb
معنی(verb):

To ride a snowboard.

example
معنی(example):

او یک تخته برف جدید برای فصل زمستان خرید.

مثال:

He bought a new snowboard for the winter season.

معنی(example):

یادگیری تخته‌سواری روی برف زمان و تمرین می‌طلبد.

مثال:

Learning to snowboard takes time and practice.

معنی فارسی کلمه snowboard

: معنی snowboard به فارسی

تخته‌برف وسیله‌ای است که برای اسکی روی برف استفاده می‌شود و معمولاً سطحی باریک و بلند دارد.