معنی فارسی snowfalls

B1

برف‌باران‌ها، فرایند بارش برف از آسمان که به شکل ذرات یخ در می‌آید.

The act of snow falling from the sky.

noun
معنی(noun):

An instance of falling of snow.

مثال:

There has been snowfall every day this week.

معنی(noun):

The amount of snow that falls on one occasion.

مثال:

London recorded a snowfall of 10 centimetres last night.

example
معنی(example):

برف‌باران‌های امسال به‌ویژه سنگین بوده است.

مثال:

The snowfalls this year have been particularly heavy.

معنی(example):

برف‌باران‌ها می‌توانند چشم‌اندازهای زیبایی از زمستان ایجاد کنند.

مثال:

Snowfalls can create beautiful winter landscapes.

معنی فارسی کلمه snowfalls

: معنی snowfalls به فارسی

برف‌باران‌ها، فرایند بارش برف از آسمان که به شکل ذرات یخ در می‌آید.