معنی فارسی snowmelt

B1

آب شدن برف، فرآیندی است که در آن برف ذوب شده و به آب تبدیل می‌شود.

The process of snow melting, which contributes to water supplies and runoff into rivers.

noun
معنی(noun):

Runoff from melting snow

مثال:

The snowmelt causes the river to flood.

example
معنی(example):

آب شدن برف در بهار آب را به رودخانه‌ها می‌دهد.

مثال:

Snowmelt provides water to rivers in the spring.

معنی(example):

کشاورزان به آب شدن برف برای آبیاری در ماه‌های خشک وابسته‌اند.

مثال:

Farmers depend on snowmelt for irrigation during dry months.

معنی فارسی کلمه snowmelt

: معنی snowmelt به فارسی

آب شدن برف، فرآیندی است که در آن برف ذوب شده و به آب تبدیل می‌شود.