معنی فارسی snowy owls

B1

نوعی جغد با پرهای سفید که به مناطق برفی تعلق دارد.

A species of owl characterized by its white plumage, typically found in snowy regions.

noun
معنی(noun):

A large, white, nomadic Arctic owl, Bubo scandiacus.

example
معنی(example):

جغدهای برفی به خاطر پرهای سفید چشمگیرشان شناخته شده‌اند.

مثال:

Snowy owls are known for their striking white feathers.

معنی(example):

در طول زمستان، بسیاری از مردم سعی می‌کنند جغدهای برفی را در زیستگاه طبیعی‌شان شناسایی کنند.

مثال:

During the winter, many people try to spot snowy owls in their natural habitat.

معنی فارسی کلمه snowy owls

: معنی snowy owls به فارسی

نوعی جغد با پرهای سفید که به مناطق برفی تعلق دارد.