معنی فارسی snubby
B1اندازه کوچک و گرد، توصیف یک ظاهر یا پاسخ که کمی بیاحترامی و تحقیر را نشان میدهد.
Having a short and blunt character, often describing something or someone that is less refined or has a blunt response.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این اسباب بازی ظاهری دندانهدار دارد که برای کودکان جذاب است.
مثال:
The toy has a snubby appearance that's appealing to children.
معنی(example):
او به سؤال پاسخ دندانهداری داد.
مثال:
He gave a snubby response to the question.
معنی فارسی کلمه snubby
:
اندازه کوچک و گرد، توصیف یک ظاهر یا پاسخ که کمی بیاحترامی و تحقیر را نشان میدهد.