معنی فارسی so as to do something
B1به معنای این که به منظور انجام کاری، به گونهای عمل کنید.
In order to do something; used to indicate a purpose or intention.
- PHRASE
example
معنی(example):
او به سختی درس میخواند تا امتحاناتش را قبول شود.
مثال:
She studies hard so as to pass her exams.
معنی(example):
او پول پسانداز کرد تا یک ماشین جدید بخرد.
مثال:
He saved money so as to buy a new car.
معنی فارسی کلمه so as to do something
:
به معنای این که به منظور انجام کاری، به گونهای عمل کنید.