معنی فارسی soapily
B1به شیوهای که طعمی شبیه صابون دارد.
In a manner resembling soap, often used to describe taste or speech.
- ADVERB
example
معنی(example):
این غذا به طرز صابونی ادویهگذاری شده بود و طعم منحصر به فردی دارد.
مثال:
The dish was soapily seasoned, adding a unique flavor.
معنی(example):
او به طرز صابونی صحبت کرد و کلماتش شیرین به نظر میرسید.
مثال:
She spoke soapily, making her words seem sweet.
معنی فارسی کلمه soapily
:
به شیوهای که طعمی شبیه صابون دارد.