معنی فارسی sobby

B1

احساسی، به معنای برانگیختن احساسات عمیق و گریه در بین تماشاگران.

Tending to provoke deep feelings and tears among viewers.

example
معنی(example):

فیلم کمی احساسی بود و بسیاری از تماشاگران را به گریه انداخت.

مثال:

The movie was a bit sobby, making many audience members cry.

معنی(example):

با وجود اینکه احساسی بود، پیامی قوی درباره عشق داشت.

مثال:

Despite being sobby, it had a powerful message about love.

معنی فارسی کلمه sobby

: معنی sobby به فارسی

احساسی، به معنای برانگیختن احساسات عمیق و گریه در بین تماشاگران.