معنی فارسی sociably
B1به طور اجتماعی، به معنای با دوستانه و صمیمانه در تعامل با دیگران بودن.
In a sociable manner; engaging socially with others.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور اجتماعی با همه در مهمانی سلام و احوالپرسی کرد.
مثال:
He sociably greeted everyone at the party.
معنی(example):
او به طور اجتماعی در بحث شرکت کرد.
مثال:
She sociably participated in the discussion.
معنی فارسی کلمه sociably
:
به طور اجتماعی، به معنای با دوستانه و صمیمانه در تعامل با دیگران بودن.